تا بد دوستت دارم...

راز

secret

تا ابد


شراب خواستم...
گفت : " ممنوع است "
آغوش خواستم...
گفت : " ممنوع است"
بوسه خواستم...
گفت : " ممنوع است "
نگاه خواستم...
گفت: " ممنوع است "
نفس خواستم...
گفت : " ممنوع است "
...
حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
وچه ناسزاوار
عكسي را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و
در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد .
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم...
سر از این عشق بر نمی دارم
...
تا ابد دوستت دارم



نظرات شما عزیزان:

دختر بهار
ساعت12:59---17 آبان 1390
سلام مرسی که بهم سر زدی این پستت رو خیلی دوست دارم مطلب قشنگی بود ...

مهديس
ساعت11:39---15 آبان 1390
سلام از نظرتون ممنون واز اينكه انتقاد كردين هم ممنون ولي هر كسي تو زندگي قوانين و قواعد خاص خودشو داره عزيزم اون عكسم رو عوض كردم
راستي اگه دوست داشتي لينكم كن چون من لينكت كردم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:,ساعت11:10توسط کیا | |